شود روزی که در سجده بگویم! رسیدم کربلا الحمدلله...
این روزها قافیه شعر گشته اربعین
امسال هم اگر نروم می خورم زمین
این بار هم مدد ز رقیه کنم فقط
نازی کند به پیش پدر راهیم همین
اللهم الرزقنا اربعین
این روزها قافیه شعر گشته اربعین
امسال هم اگر نروم می خورم زمین
این بار هم مدد ز رقیه کنم فقط
نازی کند به پیش پدر راهیم همین
اللهم الرزقنا اربعین
کسی در عباس فریاد می زند بنوش تا تــوان جنگیـدن بـاشد. بنــوش تـا تــوان رسانـدن آب به خیمـه ها باشد. بنـوش تا در خیمـه سهمی از آب برنـداری. مگر چیزی از فرات کم می شود؟ مگر حسین راضی نیست؟
مگر …؟
نه نه، موجی قوی تراز درون می گوید: حسین تشنه است. کودکان سینه بر خاک می گذارند تا التهاب عطش را کاهش دهند. اصغر را قطره آب کافی است. رقیه چندبار در بدرقه تو افتاد. سکینه رمق ایستادن نداشت. درچشم های زینب می خواندی تشنگی تارشان کرده است.
نه…هرگز. آنها تشنه ترند! اصلاً به آب نگاه کن چی می بینی؟ این کیست که در آب چشم درچشم تو دوخته است.
عباس به آب نگریست. درآب، حسین بود. موج ها در حرکت خویش، حسین می نگاشتند. صدای موج، حسین بود. به خویش برگشت و درخویش جز حسین ندید و … حسین تشنه بود.
آب بنوش عباس!
آب خنک و زلال و گوارا با عباس سخن می گفت. دست رشید عباس در آب فرو رفت. نوازش آب با دست های تشنه و جان تشنه تر چه می کند. قطره های عزیز از کف می چکید. آب را بالا آورد تا فضای دهان رسید. نسیم خنک آب چهره عباس را می نواخت.
ساقی بنوش، گوارایت باد!
باز در موج ها ولوله افتاد. حسین، حسین، حسین.
آب را پاشید و آب در حسرت لب های عباس، سر به زیر از تیررس نگاه او گریخت.
عباس، رها، سبک، سیراب از عشق، چشم به آب دوخت و با خویش زمزمه کرد:
« یا نفس من بعد الحسین هونی فبعدهُ لا کُنتَ اَن تکونی
هذا حسینٌ شاربُ المنونِ و تشر بینَ بارد المعین
هیهات ما هذا فعال دینی ولا فعالُ صادق الیقین »
شکوه این زمزمه را آسمان گریست. خورشید شرمسار شوکت ساقی در آب، پشت غبار پنهان شد.
عباس مشک از پشت فرو آورد. مشک ها حریصانه می نوشیدند. موسیقی دلنشین و شیرین آبی که در کام مشک می رفت، جان عباس را از شعف لبریز می کرد.
تصویر کودکانی که سیراب می شوند. لبخند حسین، آرامش پس از عطش و قاه قاه کودکان در قلب عباس سروری عجیب برپا می کرد.
دهانه مشک ها را بست. مشک ها را در آغوش فشرد، بر اسب نشست. مشک ها آبروی عباس بود و تمنای حسین از او. شیرین تر از جان در آغوششان فشرد. از علقمه بیرون آمد. براسب نشست.
شمر و عمر سعد فریاد می زدند و کمانداران را به محاصره عباس می خواندند….
برگرفته از کتاب ماه در آب
(نوشته دکتر محمدرضا سنگری)
کلمهی «العبره» از ماده «ع ب ر» در زبان عربی به معنای اشک است.
گفتار معروفی وجود دارد که امام حسین(علیه السلام) را به عنوان «کشته شدهی اشکها» یاد میکند. برای تبیین و فهم این کلام، روایاتی که این تعبیر در آن نقل شده بیان میشود.
از امام حسین(علیه السلام) نقل شده: «من کشته شدهی اشک هستم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند، مگر اینکه در مصیبتم اشک میریزد».[1]
«أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إلا استعبر»،[2]
کلمهی “استعبر” به معنای جاری شدن اشک است.
بنابر این، معنای روایت چنین است: «من کشته شدهی اشک هستم، مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر اینکه اشک بر چشمانش جاری میشود».
اما به کار گیری «العبره» به صورت جمع؛ یعنی «أنا قتیل العبرات» در متون حدیثی از امام حسین(علیه السلام) یافت نشد، بلکه امامان(علیهم السلام) به ایشان لقب «قتیل العبرات» را دادهاند. به عنوان نمونه، در زیارت اربعین از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلَامُ عَلَى … وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ …».[3]
در روایتی دیگر ازامیر المؤمنین علی(علیه السلام) خطاب به امام حسین(علیه السلام) فرمودهاند: «یا عبره کل مؤمن»؛[4] ای اشک هر مؤمن.
در باب معنای «کشته شده اشکها»؛ احادیث فوق میتوانند معنای این تعبیر را به وضوح بیان دارند، به اینکه؛ امام کشته شدهای است که مؤمن یا هر شخص آزادهای این مصیبت را بشنود، محزون و گریان شود و اشکهایش جاری گردد.
عالمان نیز چنین معنایی را برای این تعبیر آوردهاند؛ مانند اینکه طریحی میگوید: «معنای أنا قتیل العبره این است که این مصیبت وقتی بر کسی ذکر شود، آن شخص حالت حزن و اندوه را به خود میگیرد و اشک میریزد».[5]
علامه مجلسی میگوید: «قتیل العبرات؛ یعنی کشتهای که اشکها برای آن جاری میشود».[6]
______________________
منابع:
[1]مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد 10، صفحه 311،
[2]. شیخ صدوق، الأمالی، صفحه137
[3]. شیخ طوسی
[4]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات،
[5]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین
[6].بحار الانوار، جلد 9،صفحه355
خواهرم! اگر زیبایی گیسوانت عنوانی است که در شعرها ستایش می شود…
حجب و حیای تو عنوانی استکه در «قرآن» ستایش و تأکید شده است…
رخســار شـهیدِ کربلا را صلوات
سـالارِ قیــامِ نینــــوا را صلوات
جانها به فدای نـامِ والای حسین
آن نورِدوچشمِ مصطفی راصلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد
وعجل فرجهم