قصیده غدیر
هان بگو بایستند ، نگذرند
حاضران به غایبان خبر برند
حاضران و غایبان که غایبند
غایبان و حاضران که حاضرند
حاضران چشم باز و گوش کر
این جماعتی که کور و هم کرند
دست بسته پای بسته در عبور
چشم بسته گوش بسته ناظرند
ما همیشه حاضران غایبیم
غایبیم اگر درست بنگرند
غایبان نسل های بعد از این
کاشکی به یادمان بیاورند
ما که عشق را ز یاد برده ایم
عاشقان به هیچ مان نمی خرند
کاش عاشقانه تر نظر کنند
آن جماعتی که اهل جوهرند
آن جماعتی که خود سرآمدند
آن جماعتی که بر سران سرند
یا جماعتی که روز رستخیز
هیزم شراره های محشرند
روز رستخیر هان چه می کنند؟
اهل بیت مصطفی چو بگذرند
اهل بیت مصطفی نه جز علی ست
دیگران نه با علی برابرند
از فضایل علی همین که او
خود مدیح حضرت پیمبرند
جز علی امیرمومنان نبود
دیگران بر این لقب نه درخورند
دیگران کجا شبیه مرتضی
دیگران کجا شبیه حیدرند
چار یار مرتضایی علی
خاک هست و باد و آب و آذرند
تا علی ست یار اول نبی
دیگران نه با علی برابرند
جز مدیح حضرت امیر نیست
خطبه غدیر را چو بنگرند
بیعتی کنیم بیعتی شگفت
بیعتی که مان به خاطر آورند
بیعتی کنیم سخت استوار
بند بندمان اگر برآورند
بیعتی که با زبان و دست نیست
بی هراس از آن که دست و سر برند
ای تفو بر آن جماعت پلید
کز تبار خدعه اند و خنجرند
آن جماعتی که ظهر کربلا
غیر چشم و گوش و سر نمی درند
آن درندگان و آن خزندگان
کز گراز و خوک و خرس کمترند
نام شان مگوی و ریش شان مبین
از تبار و اصله ی بز گرند
مسلم است و کوچه ها پر از غریب
دشت ها پر از حسین بی سرند
این جماعتی که داعش اند جز
آبروی عشق را نمی برند
از کتاب و اهل بیت مصطفی
هیچ از کتاب او نمی خرند
خطبه غدیر را گذاشتند
زود باوران دیر باورند
از حدیث منزلت سخن مگو
پی به غربت علی نمی برند
یا علی! زمانه تیر حرمله ست
تیرها پی گلوی اصغرند
از حرا بگیر تا شب وفات
چشم کو که بر غم تو بنگرند
راه ها به چارراه می رسند
راه ها چقدر گریه آورند
راه شام و راه مردم عراق..
مردمی که با علی برادرند
یک طرف مدینه، یک طرف یمن
توشه از حدیث تازه می برند
از یمن علی ست می رسد کنون
مردم یمن اویس دیگرند
آن جماعتی که پیش رفته اند
مردمی که در صفوف آخرند
کاش این توقف سه روزه را
لحظه ای فقط به خاطر آورند
نیست همچو خشم مرتضی دلیل
دشمنان او عذاب می خرند
جحفه عصر یک دوشنبه غریب
صبر کن که بگذریم و بگذرند…
📚 شاعر: علی رضا قزوه
@Mohamadrezahadadpour