قتیل العبرآت سلام...
ای کشته اشکها،برنام توسلام
برشورمحرم الحرام تو،سلام
هفتادودوگل به کوی توپرپرشد
برخاک همیشه لاله فام تو،سلام
السلام علیک یااباعبدالله الحسین
ای کشته اشکها،برنام توسلام
برشورمحرم الحرام تو،سلام
هفتادودوگل به کوی توپرپرشد
برخاک همیشه لاله فام تو،سلام
السلام علیک یااباعبدالله الحسین
هان بگو بایستند ، نگذرند
حاضران به غایبان خبر برند
حاضران و غایبان که غایبند
غایبان و حاضران که حاضرند
حاضران چشم باز و گوش کر
این جماعتی که کور و هم کرند
دست بسته پای بسته در عبور
چشم بسته گوش بسته ناظرند
ما همیشه حاضران غایبیم
غایبیم اگر درست بنگرند
غایبان نسل های بعد از این
کاشکی به یادمان بیاورند
ما که عشق را ز یاد برده ایم
عاشقان به هیچ مان نمی خرند
کاش عاشقانه تر نظر کنند
آن جماعتی که اهل جوهرند
آن جماعتی که خود سرآمدند
آن جماعتی که بر سران سرند
یا جماعتی که روز رستخیز
هیزم شراره های محشرند
روز رستخیر هان چه می کنند؟
اهل بیت مصطفی چو بگذرند
اهل بیت مصطفی نه جز علی ست
دیگران نه با علی برابرند
از فضایل علی همین که او
خود مدیح حضرت پیمبرند
جز علی امیرمومنان نبود
دیگران بر این لقب نه درخورند
دیگران کجا شبیه مرتضی
دیگران کجا شبیه حیدرند
چار یار مرتضایی علی
خاک هست و باد و آب و آذرند
تا علی ست یار اول نبی
دیگران نه با علی برابرند
جز مدیح حضرت امیر نیست
خطبه غدیر را چو بنگرند
بیعتی کنیم بیعتی شگفت
بیعتی که مان به خاطر آورند
بیعتی کنیم سخت استوار
بند بندمان اگر برآورند
بیعتی که با زبان و دست نیست
بی هراس از آن که دست و سر برند
ای تفو بر آن جماعت پلید
کز تبار خدعه اند و خنجرند
آن جماعتی که ظهر کربلا
غیر چشم و گوش و سر نمی درند
آن درندگان و آن خزندگان
کز گراز و خوک و خرس کمترند
نام شان مگوی و ریش شان مبین
از تبار و اصله ی بز گرند
مسلم است و کوچه ها پر از غریب
دشت ها پر از حسین بی سرند
این جماعتی که داعش اند جز
آبروی عشق را نمی برند
از کتاب و اهل بیت مصطفی
هیچ از کتاب او نمی خرند
خطبه غدیر را گذاشتند
زود باوران دیر باورند
از حدیث منزلت سخن مگو
پی به غربت علی نمی برند
یا علی! زمانه تیر حرمله ست
تیرها پی گلوی اصغرند
از حرا بگیر تا شب وفات
چشم کو که بر غم تو بنگرند
راه ها به چارراه می رسند
راه ها چقدر گریه آورند
راه شام و راه مردم عراق..
مردمی که با علی برادرند
یک طرف مدینه، یک طرف یمن
توشه از حدیث تازه می برند
از یمن علی ست می رسد کنون
مردم یمن اویس دیگرند
آن جماعتی که پیش رفته اند
مردمی که در صفوف آخرند
کاش این توقف سه روزه را
لحظه ای فقط به خاطر آورند
نیست همچو خشم مرتضی دلیل
دشمنان او عذاب می خرند
جحفه عصر یک دوشنبه غریب
صبر کن که بگذریم و بگذرند…
📚 شاعر: علی رضا قزوه
@Mohamadrezahadadpour
زائر همیشه بعد نجف کربلا رود
یعنی غدیر اذن دخول محرم است
باید شویم غدیری قبل از محرمی شدن
ذکر علی ضامن اشک محرم است
پدری با پسری گفت به قهر
که تو آدم نشوی جان پدر
حیف از آن عمر که ای بی سروپا
در پی تربیتت کردم سر
دل فرزند از این حرف شکست
بی خبر از پدرش کرد سفر
رنج بسیار کشید و پس از آن
زندگی گشت به کامش چو شکر
عاقبت شوکت والایی یافت
حاکم شهر شد و صاحب زر
چند روزی بگذشت و پس از آن
امر فرمود به احضار پدر
پدرش آمد از راه دراز
نزد حاکم شد و بشناخت پسر
پسر از غایت خودخواهی و کبر
نظر افگند به سراپای پدر
گفت گفتی که تو آدم نشوی
تو کنون حشمت و جاهم بنگر
پیر خندید و سرش داد تکان
گفت این نکته برون شد از در
«من نگفتم که تو حاکم نشوی
گفتم آدم نشوی جان پدر»
مولانا عبدالرحمن جامی
باز باران با ترانه
با نوایی از خراسان
میخورَد بر بامِ قلبم
السلام ای شاه خوبان
اشکبار شوق یارم
بیقرارِ بیقرارم
خانهء موسی بن جعفر
شد گل افشان از حضورش
چشم نجمه گشته روشن
از فروغ فوق نورش
باز آمد نوبهاری
بر زمین از لطف یزدان
نسل هفتم را خدا زد
گوییا بر نام ایران
شد خراسان کوی جانان
از شمیم و عطر قرآن
باقدوم مهربانی
خاک ما شد آسمانی
در خراسان چون حرم زد
خانه نه بیت الکرم زد
سایه گستر شد به خاکم
عشق او راسینه چاکم
حاجی سلطان طوسم
زائرش را پای بوسم
تا قدم را در سرایِ
ضامن آهو کشیدم
بی هوا بین حریمش
نعرهء یا هو کشیدم
مست گشتم روبرویِ
گنبد و صحن امامم
بستم احرامی که گفتم
زائر بیت الحرامم
شکر میدارم خدارا
زائرم کوی رضا را
سر به سجده دیدم آنجا
خیل شاهان و گدا را
گر مهیا نیست من را
طاق و فرش کعبه بوسم
حاجی سلطان عشقم
خادم دربار طوسم
دیدم آن نقاره خانه
نغمه ای از او گرفته
دم ز سلطان خراسان
ضامنِ آهو گرفته
جمله شاهان و فقیران
همرهِ نقّاره داران
از سرِ شب دم گرفته
تا به وقتِ بامدادان
یا رضا جان یا رضا جان
یا رضا جان یا رضا جان
??
??????????
میلاد با سعاد ت ثامن الحجج ،امام رئوف ومهربانی، بر شما دوستان کوثربلاگی مبارک باد