درس شهادت...
25 اسفند 1397 توسط قتیل العبرات
نزدیک عملیات بود.
می دانستم دختردار شده. یک روز دیدم سر پاکت نامه از جیبش زده بیرون…
-گفتم: «این چیه؟»
-گفت:«عکس دخترمه»
-گفتم: «بده ببینمش» گفت «خودم هنوز ندیدمش!!»
- گفتم: «چرا؟»
-گفت: «الآن موقع عملیاته. می ترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده. باشه بعد…»
سـردار شهید مهدی زین الدین
می دانستم دختردار شده. یک روز دیدم سر پاکت نامه از جیبش زده بیرون…
-گفتم: «این چیه؟»
-گفت:«عکس دخترمه»
-گفتم: «بده ببینمش» گفت «خودم هنوز ندیدمش!!»
- گفتم: «چرا؟»
-گفت: «الآن موقع عملیاته. می ترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده. باشه بعد…»
سـردار شهید مهدی زین الدین