جگرهای ما...
✨﷽✨
خیلی جالب بود، من که از خوندنش لذت بردم…
روزی دو نفر سر یک شتری دعوا کردند و هر یک ادعا کردند از بیابان به اشتباه وارد ، گله دیگری شده است. هر دو نزد نبی مکرم اسلام (ص) برای قضاوت رسیدند. حضرت از آنها طلب سند و شهود برای مالکیت نمودند.
یکی از آن دو گفت: من شهادت می دهم ،شتر من در کبدش ( جگر) دو زخم دارد، شتر را نحر کنید اگر نبود، من شتر را به او می بخشم و از حقم می گذرم.
حضرت، موافقت فرمودند و شتر را ذبح کردند و ناگهان دو زخم در جگر شتر دیدند. حضرت به اعرابی روی کرده و سوال کردند، تو از کجا دانستی این شتر دو زخم در جگرش دارد؟؟!!
عرب گفت: یاد دارم شما فرمودید: اولادنا اکبادنا ( فرزندان ما جگر های ما هستند) من دو بچه شتر این ناقه ( شتر ماده) را از چشم او دور کردم و ذبح نمودم.
این شتر ماهها در بیابان اشک ریخت و ناله کرد در حالی که من نمی دانستم این قدر بچه هایش را دوست دارد، از این جهت، مطمئن شدم دو زخم در جگرش دارد. مثلی زیبای آذری می گوید: اولاد وقتی در شکم توست خون تو را می خورد، وقتی بیرون می آید، جان تو را می خورد(با شیر مادر خوردن و غصهدادن به والدین)وقتی می میری مال تو را می خورد.
کتاب راهنمای سعادت، صفحه 563