یا فارس الحجاز

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

چه هدیه ای بهتر از این برای روحانی؟

24 فروردین 1396 توسط قتیل العبرات

احمدی‌نژاد در غیاب خود و منتسبانش در انتخابات 96، ایده آلش #8ساله شدن دولت روحانی است و همین الان هم این پروژه را کلید زده است؛ الان همه توجهات به جای اینکه متوجه #عملکرد_ضعیف_دولت روحانی باشد صرف کاندیداتوری احمدی نژاد، بقایی و شیخ الاسلام شده و تا زمان اعلام رد صلاحیت ها هم این فضا وجود خواهد داشت.
چه هدیه ای بهتر از این برای روحانی؟ چه کسی بهتر از این میتوانست تمرکزها از روحانی را به یک سمت و سوی پوچ و واهی ببرد؟ بماند اختلافاتی که از این پس دوباره میان بخشی از #نیروهای_انقلابی فعال خواهد شد و برنده این بازی با نسبت بسیار زیاد حسن روحانی خواهد بود!
#فتنه_جدید

1492052268248244_497.jpg

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

زلزله در زمان حضرت علی (علیه السلام)

23 فروردین 1396 توسط قتیل العبرات

ابن بابویه از حضرت زهرا (سلام الله علیها) روایت کرده که فرمود : در زمان ابوبکر و عمر، زلزله شدیدی در مدینه رخ داد، به طوری که عموم مردم ترسیدند و نزد ابوبکر و عمر رفتند . مردم مشاهده کردند آن دو نفر از شدت ترس به شتاب به حضور امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) می روند ، مردم هم به تبعیت آنها حضور آن حضرت رسیدند .
امیرالمومنین (علیه السلام) از منزل خارج شدند ، ابوبکر و عمر و عموم مردم در عقب آن حضرت رفتند . آن حضرت بر روی زمین نشست ، مردم هم در اطراف او نشستند . دیوار های مدینه مانند گهواره حرکت میکرد .اهل مدینه از شدت ترس صداهای خود را بلند کرده و فریاد می زدند یا علی به فریاد ما برس .هرگز چنین زمین لرزه ای ندیده ایم.
لب های آن حضرت به حرکت در آمد و با دست به زمین زد و فرمود: ای زمین آرام و قرار بگیر. زمین به اذن خدا ساکت شد و قرار گرفت
مردم از اطاعت زمین از امیرالمومنین تعجب کردند . آنگاه حضرت فرمود : شما تعجب کردید که زمین مطیع امر من می شود ، وقتی به او گفتم قرار بگیر؟ عرض کردند : بلی یا امیرالمومنین .
حضرت فرمود : من همان کسی هستم که خداوند در قرآن می فرماید :"و قال الانسان مالها ” من به زمین میگویم برای من حوادث و اخباری را که بر تو انجام شد بیان کنی و به من بگو اعمالی را که مردم در روی تو بجا آوردند ، پس از آن حضرت فرمود : اگر این همان زمین لرزه هایی بود که خداوند در سوره ی زلزال می فرماید ، زمین به من اخبار خود را می داد ولی این زلزله آن زلزله نیست …!
تفسیر برهان جلد4، صفحه493 – 1001داستان از زندگی علی (علیه السلام)

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

صد بوسه به دستان پدر باید زد

22 فروردین 1396 توسط قتیل العبرات

در روز پدر به ڪعبه سر باید زد
بـر بام نجـف دوباره پر باید زد
در حسرٺ بوسه بر ضریـح مولا
صد بوسه به دستان پدر باید زد

1491880444waled_alk__aba_by_alnour__wwwshiapicsir_20100511_1.jpg

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

گفتم این شرط آدمیت نیست / مرغ تسبیح گوی و ما خاموش

18 فروردین 1396 توسط قتیل العبرات

«خاطره ای زیبا از یک پزشک متخصص اطفال»

من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم.
سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم.
کنار بانک دستفروشی بساط باطری، ساعت، فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود.
دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است.
آن زمان تلفنهای عمومی با سکه های دو ریالی کار میکردند.
جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده؛
او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: اینها صلواتی است!
گفتم: یعنی چه؟ گفت: برای سلامتی خودت صلوات بفرست و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد.(دو ریالی صلواتی موجود است)
باورم نشد، ولی چند نفر دیگر هم مراجعه کردند و به آنها هم…
گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی میدهی؟
با کمال سادگی گفت: 200تومان که 50 تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی میگیرم و صلواتی میدهم.
مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر که برای پول دویدم و حرص زدم ،دیدم این دست فروش از من خوشبخت تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا میدهد.
در صورتی که من تاکنون به جرأت میتوانم بگویم یک قدم به راه خدا نرفتم و یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم.
احساساتی شدم و ده تومان به طرف او گرفتم
آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت: برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم.
این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد.
من که خیلی مغرور تشریف دارم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم…
به او گفتم : چه کاری میتوانم بکنم؟
گفت:
خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم.
گفت: آقای دکتر شب های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر؛ نمیدانید چقدر ثواب دارد!
صورتش را بوسیدم و در حالی که گریان شده بودم ، خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم.
دگرگون شده بودم، ما کجا اینها کجا؟!
از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار مطبم نوشتند با این مضمون؛
<شبهای جمعه مریض صلواتی میپذیریم>
دوستان و آشنایان طعنه ام زدند،
اما گفته های آن دست فروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی:
گفت باور نمی کردم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و ما خاموش…
                                                                                                                                             برگرفته از کانال پندهای عبرت آموز

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

مردانی که تنها جورابشان سوراخ نبود...

18 فروردین 1396 توسط قتیل العبرات

روز مرد نداشتند
لیکن روزها را مردانه ساختند
تنها جورابشان سوراخ نبود
که پیکری سوراخ شده از گلوله و ترکش داشتند
پاس میداریم یاد مردان مردِ سرزمینمان را،
مردانی که راست می گفتند

1491565792imagesdody4gpi.jpg

1491565792imagesmaqqxovn.jpg

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

  • 1
  • ...
  • 155
  • 156
  • 157
  • ...
  • 158
  • ...
  • 159
  • 160
  • 161
  • ...
  • 162
  • ...
  • 163
  • 164
  • 165
  • ...
  • 217
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

یا فارس الحجاز

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آثار معنوی احترام به پدر و مادر
  • احادیث
  • بنده خدابودن
    • سیمای فرزانگان
  • در مسیر آرامش
  • دست نوشته های خودم
  • دل نوشته
  • سیاسی
  • شعر
  • شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
  • شهدا
  • لیله ارغائب
  • مدافع حرم
  • مناسبتها
    • انتخابات اسفند94
    • عید نوروز

Random photo

اسمش هم عباس بود...

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

مطالب با رتبه بالا

  • بهار صلوات است امشب (5.00)
  • تصاویر شهدای دلاور مرزبانی (5.00)
  • القدس لنا_ منتظر شکست بزرگتر باشید! (5.00)
  • الهی رضا برضاک (5.00)
  • زندگی به سبک شهدا (5.00)

.

.........
log
... ......... ......
☼ ساخت کد صوتی مهدوی برای وبلاگ ☼

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس