عبرت
می دانیم که در دورانِ رژیم محمد رضا پهلوی(شاه مدفون) جمعی از وعّاظ بزرگ، ممنوع المنبر بودند( یعنی حق نداشتند منبر بروند) یکی از این وعّاظ محترم، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای محمّد تقی فلسفی(رحمه الله علیه) بود.
یکی از موثّقین، مطلبی در این رابطه نقل کرده که خلاصه اش چنین است:
یکی از علما از طرف مرحوم آیت الله العظمی بهبهانی(ساکن اهواز)نزد دکتر اقبال (رییس شرکت نفت آن روز) رفت، و با او در مورد آزاد شدن منبر اقای فلسفی صحبت کرد. او جواب داد: این موضوع مربوط به شخص شاهنشاه است.
بنا بر این شد که دکتر اقبال جریان را به شاهبگوید. شاه چنین پاسخ داد که فلسفی دیگر در این کشور مُرد.
یعنی دیگر تا من زنده ام فلسفی نباید منبر برود، و تصوّر می کرد که آقای فلسفی دیگر پیر شده و زودتر از او می میرد، پس فلسفی تا آخر عمر نباید منبر برود.
ولی همه دیدند که شاه جنایتکار چگونه- آنهم در خارج از کشور_ مُرد و دفن گردید، ولی مرحوم حجت الاسلام و المسلمین فلسفی سالهای سال منبر رفت و مردم از بیانات پر فیضش بهره مند شدند. فَا عتَبِروا یا اولی الأَبصار. داستان دوستان2: 124
مکن بد که بینی به فرجام بد
زبد گردد اندر جهان نام بد فردوسی