سنگینی نگاهش دلم را می لرزاند!
22 اردیبهشت 1396 توسط قتیل العبرات
دیر وقتی است سوار اتوبوس شده ام و آرام آرام در جادهی پر پیچ و خم زندگی حرکت می کنم. هوا آلوده است، دلم شور می زند، احساس پوچی می کنم، حال دلم خوب نیست، آدم ها همه شان مقصرند و من نمی توانم ببخشمشان. چرا سوار شده ام؟ نمی دانم. کجا قرار است برسم و کجا با… بیشتر »