یا فارس الحجاز

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بیت الاحزان

14 بهمن 1397 توسط قتیل العبرات
بیت الاحزان

حضرت صدیقه ی اطهر (س) پیوسته می گریست و از ستم و کینه توزی و دشمنی که نسبت به آن حضرت شده بود شکایت می فرمود.
بزرگان و سردمداران(۱) مدینه از امیرمؤمنان (ع) درخواست کردند، آن حضرت را تسلی داده و آرام کنند و اگر نمی پذیرند حداقل یا شب گریه کنند یا روز(۲)
امیرمؤمنان(ع) مطلب را با حضرت صدیقه اطهر(س) در میان گذاردند حضرت فرمودند: یا اباالحسن(ع) ماندنم بین اینان اندک است. از گریه برای پدرم دست بر نمی دارم نه شب و نه روز.
امیرمؤمنان(ع) نیز ممانعتی از گریه آن بزرگوار نفرمود. ولی اطاقکی از چوب خرما در بقیع ساختند و آنرا «بیت الاحزان» نام نهادند. بامداد هر روز حضرت زهرا(س) با فرزندانش به آنجا می رفتند و تا شب هنگام در آنجا می ماندند. امیرمؤمنان(ع) نزد آنان می رفت و باهم به خانه باز می گشتند(۳)
منابع:
- مقتل مقرم ؛ بیت الاحزان ؛ ص ۲۲۸
(۱): اصول کافی در حاشیه مرآه العقول ؛ ج ۱؛ ص ۳۸۲
(۲): مناقب ابن شهر آشوب؛ ج ۲؛ ص ۸۷
(۳): بحارالانوار ؛ ج ۱۰ ؛ ص ۵۱

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

بعد از رحلت پیامبر...

14 بهمن 1397 توسط قتیل العبرات
بعد از رحلت پیامبر...

در روایت بحار است که:
عمربن الخطاب با چهار هزار مرد هجوم آوردند در خانه که برای بیعت گرفتن علی را که از خانه به مسجد بردند، فاطمه در عقب در، محکم خود را به در چسبانده بود که داخل خانه نشوند. عمر بر در، لگدی با پای خود زد و در کنده شد و بر شکم فاطمه افتاد و محسن او سقط شد. وقتی جامه علی(ع) را می کشیدند که او را به مسجد برند، فاطمه(س) با اینکه دل او به شدت درد داشت خود را به علی چسبانده بود و طرف جامه را نگاه می داشت و می کشید به طرف خود، به نحوی که آن جماعت بر می گشتند و به روی یکدیگر می ریختند بر روی زمین و به زانو در می آمدند و پیوسته آنها جامه حضرت را می کشیدند و فاطمه هم می کشید تا اینکه عمر شمشیر خالدبن ولید را گرفت و با غلاف آن بر شانه فاطمه زد تا آنکه مجروح شد؛ سه مرتبه این عمل را کرد و نتوانستند جامه را از دست فاطمه بگیرند تا اینکه جامه پاره پاره شد. یک پاره آن در دست فاطمه ماند و پاره های دیگر آن در دست های آن جماعت ماند و آن جراحت بر بازوی زهرا(س) بود تا وقتی از دنیا رحلت فرمود.
در اثر ضربت هایی که به فاطمه وارد شد آن حضرت غش کرد وقتی به هوش آمد که خانه خالی شده بود و علی را برده بودند. پرسید: علی کجاست؟ فضه گفت: مردمان او را کشیدند و بردند برای بیعت گرفتن. چون فاطمه این سخن را شنید لباس خود را پوشید و چادر بر سر کرد و دست حسن و حسین را گرفت و با جمعی از زن ها در عقب امیرمومنان روانه شد تا او را از دست آنها نجات دهد.
چون بر در مسجد رسید نظر کرد دید ابوبکر بالای منبر پدرش نشسته و علی سر برهنه پایین منبر و شمشیر در دست عمر است و می گوید: ای علی، بیعت کن و اگرنه گردنت را می زنم. صدیقه کبری، فاطمه زهرا صیحه ای زد و پدرش را ندا کرد.
منبع:
- جُنةُ العاصمه؛ در بیان حالات و وقایع بعد از رحلت پیامبر(ص) ؛ ص ۴۸۸
-بحارالانوار ؛ ج ۲۸ ؛ ص ۲۲۷

یک نظر برای این مطلب وارد شده . جهت دیدن نظر ، وارد سامانه شوید. در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

اولین تابوت در اسلام

13 بهمن 1397 توسط قتیل العبرات
اولین تابوت در اسلام

در تهذيب از ابو عبدالرحمن حذّاء، از امام صادق(ع) روايت شده كه گفت:
اوّلين تابوتى كه در اسلام ساخته شد، تابوت فاطمه عليها السّلام بود. زيرا آن بانو در آن بيمارى كه از دنيا رفت به اسما فرمود: من لاغر شده ‏ام و گوشت بدنم از بين رفته است. آيا چيزى كه بدنم را بپوشاند براى من درست نمى ‏كنى؟ اسما گفت: زمانى كه من در حبشه بودم نوعى تابوت مى ‏ساختند. مايل هستيد من شكل آن را نشان دهم؟ فرمود: مانعى ندارد.
اسما گفت تا تختى را آوردند، آنگاه آن تخت را وارونه بر روى زمين نهاد، دستور داد تا شاخه ‏هاى خرمايى هم آوردند آن شاخه ‏هاى خرما را به پايه ‏هاى آن تخت تابيد و يك پارچه روى آنها انداخت و گفت: اين شكل همان تابوتى است كه من ديدم. فاطمه زهرا عليها السّلام فرمود: نظير اين تابوت را براى من بساز و بدنم را به وسيله آن بپوشان! خدا بدن تو را از آتش محفوظ بدارد!

?منبع:
زندگانى حضرت زهرا عليها السلام؛ ترجمه بحارالانوار؛
ص۶۷۶

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

عهد بستن با امام زمان (عج)

04 بهمن 1397 توسط قتیل العبرات

وقتی رمز عملیات ?یا صاحب الزمان? بود،انگار تموم بچه ها آقارو میدیدن.??
بچه هایی که حدس میزدیم به شهادت میرسند..معمولا یک گوشه دنجی عبادت و خلوت میکردن.بعدها معلوم میشد آن گوشه یا همان قبر کوچکی که با دست درستش کرده بودند عبادتگاهشان بوده.?
وقتی کسی دوستش به شهادت میرسید،میرفت یک جای خاصی مینشست و گریه میکرد?
وقتی بچه ها دلیل این کارشو میپرسیدند جواب میداد:فلانی همینجا با امام زمان عهد می بست و امضای شهادتش رو گرفت?

1548331042tmp_27199-tmp_4tv0a496046109571728033465029.jpeg

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

تنها آرزویم ...

04 بهمن 1397 توسط قتیل العبرات

سلام برآنان که پروازکردن رابلدبودند
آنان پروازی را انتخاب کردندکه آخرش بافرودی دلنشین پایان میابد
امیدوارم همه مادر برابر خداوند مانند آنان پروازکنیم تاشایدفرودی دلنشین داشته باشیم.???

1548327040tmp_27199-tmp_juu89502366043909888117431430.jpeg

شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

  • 1
  • ...
  • 56
  • 57
  • 58
  • ...
  • 59
  • ...
  • 60
  • 61
  • 62
  • ...
  • 63
  • ...
  • 64
  • 65
  • 66
  • ...
  • 217
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

یا فارس الحجاز

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آثار معنوی احترام به پدر و مادر
  • احادیث
  • بنده خدابودن
    • سیمای فرزانگان
  • در مسیر آرامش
  • دست نوشته های خودم
  • دل نوشته
  • سیاسی
  • شعر
  • شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
  • شهدا
  • لیله ارغائب
  • مدافع حرم
  • مناسبتها
    • انتخابات اسفند94
    • عید نوروز

Random photo

گمنامان خداترس

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

مطالب با رتبه بالا

  • سلام بر بیمار شب بیست و یکم ماه رمضان (5.00)
  • آیین همسرداری(صداقت در گفتار و رفتار) (5.00)
  • ️هیچ دورانی به گمان من بعد از دوران امام سجاد(علیه السلام)، به سختی دوران موسی‌بن‌جعفر(علیه السلام) نبود. (5.00)
  • مادر برام قصه بگو..‌. (5.00)
  • حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی... (5.00)

.

.........
log
... ......... ......
☼ ساخت کد صوتی مهدوی برای وبلاگ ☼

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس