تلاش مورچه برای رسیدن به معشوق
نکتهی مهمی که جناب شیخ رجبعلی خیاط(رحمه الله علیه)بر آن تأکید داشت: آمادگی و آراستگی شخص منتظر بود، هرچند عمرش برای زمان حضور آن بزرگوار کافی نباشد و در این باره حکایتی از حضرت داوود(علیه السلام) نقل می کرد که:« آن حضرت در حال عبور از بیابانی، مورچه ای را دید که مرتب کارش این است که از تپه ای خاک بر می دارد و به جای دیگری می ریزد، از خداوند خواست که از راز این کار آگاه شود…مورچه به سخن آمدکه: معشوقی دارم که شرط وصل خود را آوردن تمام خاکهای آن تپّه در این محل، قرار داده است! حضرت فرمود: با این جثّهی کوچک، تو تا کی می توانی خاک های این تلّ بزرگ را به محل مورد نظر منتقل کنی؟و آیا عمر تو کفایت خواهد کرد؟! مورچه گفت: همهی اینها را می دانم، ولی خوشم اگر در راه این کار بمیرم به عشق محبوبم مرده ام! در اینجا حضرت داوود(علیه السلام) منقلب شد و فهمید این جریان درسی است برای او.»
جناب شیخ(رحمه الله علیه)همیشه اصرار داشت که:«با همهی وجود در انتظار ولیّ عصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف- باش و حالت انتظار را با مشیّت حقّ همراه کن.» کتاب کیمیای محبت، محمدی ریشهری، صفحه 62