امتحان گرفتن از خدا
سر و گوشش زیاد میجنبید. دخترخالهی رجبعلی را میگویم، عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود. عاشق پسرخالهی جوان یک لا قبائی که کارگر سادهی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم. بدجوری عاشقش شده بود. آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به عشقش واصل شود.
رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد، اما عاشق سینهچاکش هم نبود.
دخترخالهی عاشق مترصّد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی را به گناه انداخته و نهایتا به وصال او نائل شود. و این فرصت مهیا شد!
آن هم در روزی که مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد. رجبعلی رسید به خانهی خاله، در زد؛ صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟» و گفت: «منم، رجبعلی» و صدای دخترخاله را شنید که میگوید: «بیا داخل رجبعلی، خالهات هم هست».
رجبعلی وارد شد و سلام و علیکی با دخترخالهاش کرد و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست! تا به خودش آمد دید که پشت سرش درب خانه قفل شده و دخترخاله هم ….
با خودش گفت: «رجبعلی! خدا می تواند تو را بارها و بارها امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن». پس تأملی کرد و به محضر خداوند عرضه داشت: «خدایا! من این گناه را به خاطر رضای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن»
و توسط پنجره از آن خانه فرار کرد و برگشت به خانهی خود تا استراحت کند.
صبح از خواب بلند شد و از خانه به قصد مغازه خیاطی بیرون زد و با کمال تعجب دید خیابان پر از حیوانات اهلی و وحشی شده است !!
آری! چشم برزخی رجبعلی در اثر چشمپوشی از یک گناهِ حاضر و آماده و به ظاهر لذیذ باز شده بود و این چشمپوشی، آغازی شد برای سیر و سلوک و صعود معنوی “شیخ رجبعلی خیاط” تا اینکه کسب کند مقامات عالیه معنوی را.
چه اکسیر ارزنده ای است این قاعده!! برای عارف شدن، نیاز نیست به چهل-پنجاه سال چله گرفتن و ریاضت کشیدن و نخوردن این غذا و ننوشیدن آن آشامیدنی. نه اینکه اینها بی اثر باشند، نه! اما “اصل” چیز دیگری است.
بیهوده نبود که مرحوم بهجت تأکید میفرمودند بر این نکته که:
راه واقعی عرفان «ترک گناه» است.
کیمیای محبت
محبوبیت امام هادی ( ع ) در مدینه و رسیدگی به امور مردم:
امام هادی ( ع ) بعد از پدر ، امام بر حق بود ، در مدینه و حجاز طرفداران بسیار داشت ، آن حضرت در مدینه ، در مسجد برای مردم نماز می خواند ، و امور دین و دنیای مردم را تا آخرین توان خود ، سامان می بخشید ، رهبری کاردان ، و راهنمائی دلسوز برای مردم بود و در همه امور نیک و شعائر مذهبی ، پیشقدم بود ، بخصوص در مورد رفع نیازهای نیازمندان و مستضعفان کوشش فراوان داشت .
او آنچنان در دل مردم جای گرفت ، که وقتی آنها شنیدند مزدوران متوکل ( خلیفه عباسی ) می خواهند ، آن حضرت را از مدینه به سامره ببرند ، مدینه یکپارچه ضجه و گریه شد که مثل آن سابقه نداشت در اینجا به یک نمونه از اخلاق و کرامت آن حضرت ، در رابطه با حفظ شعائر مذهبی و توجه به مردم توجه کنید :
ماه ذیحجه ، روز عرفه بود ، اسحاق جلاب ( ره ) می گوید : امام هادی ( ع ) به من دستور داد گوسفندهای بسیار خریداری کنم ، دستورش را اجرا کردم و گوسفندان بسیار خریدم ، و آنها را به اصطبلی که در منزلش بود آوردم ، سپس آن حضرت ، آنها را به جای وسیعی انتقال داد ، و در آنجا همه آنها را بین مردم و بستگان خود تقسیم کرد و مردم را برای قربانی در روز عید قربان و تجلیل و احترiام به شعائر مذهبی در عید قربان آماده نمود .
خیران اسباطی می گوید : به مدینه به حضور امام هادی ( ع ) رفتم ، به من فرمود : از ( واثق ) ( نهمین خلیفه عباسی ) چه خبر ، گفتم : او بسلامت بود ، دیدار من با او از همه کس نزدیکتر است ، ده روز است ازاو جدا شده ام . . . سپس فرمود : جعفر ( یعنی متوکل ) چه کرد ؟ گفتم : او در زندان در بدترین حال است . . . .
سپس فرمود : ( ابن زیات ) ( وزیر واثق ) چه شد ، گفتم : مردم پشتیبان او بودند ، فرمود : واثق مرد و متوکل به جای او نشست و ابن زیات هم کشته شد ، عرض کردم : در چه روزی ؟ فرمود : شش روز پس از آنکه تو بیرون آمدی.
اقتباس از اعیان الشیعه،جلد2،صفحه37
غدیر اذن دخول محرم
زائر همیشه بعد نجف کربلا رود
یعنی غدیر اذن دخول محرم است
باید شویم غدیری قبل از محرمی شدن
ذکر علی ضامن اشک محرم است
انقلاب ادامه دارد؛ برای تداوم و حفظ انقلاب باید مبارزه کرد!
رهبر انقلاب صبح دوشنبه در دیدار جمعی از طلاب حوزههای علمیه استان تهران: انقلاب ادامه دارد؛ اینکه بعضیها اینجور بگویند که انقلاب حادثهای بود و تمام شد و حالا برگردیم به زندگی عادی؛ این #خیانت به انقلاب است. انقلاب تمام نمیشود.
?انقلاب هنجارهای گذشته را بههم میریزد، هنجارهای جدیدی را بهوجود میآورد، حفظ این هنجارهای جدید تداوم انقلاب است. اگر انقلاب مبارزه لازم داشت تا به پیروزی برسد امروز هم #مبارزه لازم است تا بتوانیم هنجارهای انقلاب را تثبیت کنیم و به نتیجه برسانیم؛ تا جامعه، جامعهی اسلامی بشود.
?ما جامعهی اسلامی نداریم؛ ما دولت اسلامی هم نداریم. ما توانستیم یک انقلاب اسلامی یعنی یک حرکت انقلابی بهوجود بیاوریم؛ توانستیم براساس آن یک نظام اسلامی بهوجود بیاوریم. تا اینجاها توفیق حاصل شده است و خیلی هم مهم است لکن بعد از این، ایجاد یک #دولت_اسلامی و ایجاد تشکیلات مدیریتی اسلامی برای یک کشور است. ما در این قضیه هنوز خیلی فاصله داریم تا به مقصود برسیم.
? البته معنایش این نیست که کسی احساس ناامیدی بکند؛ ابداً. ما با وجود همهی مخالفتها و کارشکنیها داریم پیش میرویم بلاشک. بنابراین مبارزه باید کرد. 96/6/6