کی به سمات می رسد ندبه انتظار من...
رو به غروب می رود جمعه انتظار من
رحم نمی کند خدا به صبر بی قرار من؟
ندبه به ندبه بی اثر سمت سمات میرود
کی به سما ت میرسد ندبه انتظار من
الهم عجل لولیک الفرج
رو به غروب می رود جمعه انتظار من
رحم نمی کند خدا به صبر بی قرار من؟
ندبه به ندبه بی اثر سمت سمات میرود
کی به سما ت میرسد ندبه انتظار من
الهم عجل لولیک الفرج
از امام سجاد(علیه السلام) پرسیدند:
سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام…
امان از شام !
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
۵.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و …) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم…
️صلی الله علیک یاسیدالساجدین،الامام العارفین،زین العابدین(علیه السلام)
برگرفته از: تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
درد بی درمان یزید لعنت الله بعد از شهادت امام حسین( علیه السلام)
یزید بعد از به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام به بیماری مبتلا شد که علاجی برایش پیدا نمیکرد.
️یکى از اطباى یهودى را براى معالجه طلب کرد، طبیب نگاهى به یزید کرد و از روى تعجب انگشت حیرت به دندان گزید.
️سپس با تدبیر ویژه اى چند عقرب زنده از گلوى او بیرون کشیده و گفت:
ما در کتب آسمانى دیده ایم و از علما شنیده ایم که هیچ کس به این بیمارى مبتلا نمى شود، مگر آن که قاتل پسر پیغمبر باشد، بگو گناهى کرده اى که به این مرض گرفتار شده اى ؟!
یزید که شرمگین شده بود پس از لحظاتى گفت : من حسین بن على را کشته ام.
️یهودى بعد از اینکه این قضیه را دید به حقانیت اسلام ایمان اورد و انگشت سبابه خود را بلند کرد و گفت : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله…
«مروج الذهب، جلد2،صفحه2
نکته ای ناب از سیدالشهداء (علیهالسلام)
چرا امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا یک جور سخن گفت… و در روز عاشورا یک جوردیگر؟
شب عاشورا سخن از نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم بود…
ولی روز عاشورا میگوید: بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟…
شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیب ها باشد…
و روز سخن میگوید تا مبادا طیبی در بین خبیث ها مانده باشد
شب غربال میکند تا فقط صالحان بمانند…
و روز غربال میکند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند…
آنکه در عرفه آنچنان میگرید
میتواند در عاشورا جهانی را اینچنین بگریاند…
توصیه رهبر عزیزمان: اینکه آقایان مداحها، و سابقها روضهخوانها - که ما حالا کمتر توفیق پیدا میکنیم ببینیم، اما در مواردی از افاضات مداحها مستفیض میشویم - اصرار میکنند که بلند گریه کنید، لزومی ندارد؛ خوب، آرام گریه کنید.
وقتی میخواهند سینه بزنند، اصرار بر اینکه «صدا، صدای این جمعیت نیست»؛ یا وقتی مردم میخواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اینکه «صلوات، صلوات این جمعیت نیست»!
️شما بخواهید مردم صلوات بفرستند، ولو توی دلشان.
گرم شدن مجلس به این شیوهها، اصل نیست؛ کاری کنید که دلهای مستمع را در اختیار بگیرید.
دل مستمع وقتی در اختیار شما آمد، مقصود حاصل است؛ اگر آهسته هم گریه کند، باز مقصود حاصل است؛ اگر به شما توجه کرد، باز مقصود حاصل است. ٨٩/٠٣/١٣