معامله با خدا
صدقه معامله با خدا
حضرت محمدﷺ؛
یک درهـم صـدقـه دادن، بـرتـر از ده
نـماز شب است.
بحارالأنوار 93/ 133
صدقه معامله با خدا
حضرت محمدﷺ؛
یک درهـم صـدقـه دادن، بـرتـر از ده
نـماز شب است.
بحارالأنوار 93/ 133
نوجوانی که با خیلی از همسالانش فرق داشت
متن خاطره :
روزِ اولِ عید نوروز غلامحسین هزار تومان عیدی جمع کرد. قرار بود من و خواهرم هر کدوم برا خودمون چیزی بخریم. برا همین به غلامحسین گفتیم: تو با عیدیات چی می خواهی بگیری؟ گفت: من هیچ چیز برا خودم نمی خوام بگیرم ، پولِ عیدیام رو میخوام بدم به یک مستضعف تا برا بچههاش کفش و لباس نو بخره و از بچه هاش خجالت نکشه… این حرفِ غلامحسین چنان من رو لرزاند ، که پول های خودم رو بهش دادم تا به فقرا کمک کنه…
خاطرهای از زندگی شهید غلامحسین تیمورزاده حصاری
منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران استانهای خراسان
حضرت محمدﷺ؛
یک درهـم صـدقـه دادن، بـرتـر از ده
نـماز شب است.
بحارالأنوار ۹۳/ ۱۳۳
عبودیت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها
از سلمان روایت است که پیامبر خدا (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: خدا تمام وجود دخترم فاطمه سلاماللهعلیها را لبریز از ایمان و یقین نموده است.
او در همه چیز بیهمتا و بینظیر بود. در عبادت هم بیمانند بود: «وَسُمَّیتْ فَاطِمَهُ سلاماللهعلیها بَتُولاً لِأنَّها بُتِلَتْ عَنِ النَّظیرِ».
او در رأس بکّائین (گریه کنندگان) و توّابین و خائفین قرار داشت و خداوند متعال دعای او را اجابت میکرد. آمده است که: در دنیا عابدتر از فاطمه سلاماللهعلیها نیست او آن قدر برای نماز سر پا میایستاد که پاهایش ورم میکرد. و رسول خداصلّیاللهعلیهوآله میفرمود: وقتی زهرا در محراب عبادت میایستد، همچون ستارهای برای فرشتگان آسمان میدرخشد. خدا به ملائکه میگوید: ای ملائکه بنگرید به بهترین بندهی من فاطمه، او در مقابل من ایستاده و از خوف من تمام وجودش میلرزد و با حضور قلب کامل به عبادت من روی آورده است.
. همان، ص15.
. همان، ص35.
. همان، ص172.
براستی اگر فاطمه زهرا (س)دردحوالارض مهمان زمینیان بودند چگونه آن را پشت سرمی گذاشتند؟
سوال؟
ﭼﺮﺍ ﺑﻌﻀﯽ آدمﻫﺎ ﺑﺎ ﮐﻮﭼﮏﺗﺮﯾﻦ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﯽﺷﻦ ، ﺍﻣﺎ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻫﺮ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﺩ ﻣﯽﮐﻨﻦ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ؟؟؟
ﭘﺲ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺧﺪﺍ ﮐﺠﺎﺳت!!
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺳﻪ ﺩﺳﺘﻪﺍﻧﺪ :
1. ﻋﯿﻨﮏ
2. ﻣﻠﺤﻔﻪ
3. ﻓﺮﺵ
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﻟﮑﻪ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻋﯿﻨﮑﺖ ، “ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ” ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ “ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ” ﮐﺎﻏﺬﯼ ﭘﺎﮎ ﻣﯽﮐﻨﯽ !
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﮑﻪ بنشیند ﺭﻭﯼ ﻣﻠﺤﻔﻪ ، ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯼ “ﺳﺮ ﻣﺎﻩ” ﮐﻪ ﻟﺒﺎﺱﻫﺎ ﻭ ﻣﻠﺤﻔﻪﻫﺎ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ، ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ “ﭼﻨﮓ” (مثل ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ ) ﻣﯽﺷﻮﯾﯽ !
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﮑﻪ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺵ ، ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯼ “ﺳﺮ ﺳﺎل"، ﺑﺎ “ﺩﺳﺘﻪ ﺑﯿﻞ"ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﻣﯿﺎﻓﺘﯽ !
ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺑﻨﺪﻩﻫﺎﯼ مؤﻣﻨﺶ ﻣﺜﻞ ﻋﯿﻨﮏ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
ﺑﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﭘﺎﮎ ﻭ ﺯﻻﻟﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﭼﺸﻢ ﺍﺳﺖ ، ﺗﺎ ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ، ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ (ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﺧﻔﯿﻒ).
ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻌﺶ ﺗﻨﺒﯿﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﺎ ﭼﻨﮓ !
ﻭ ﺁﻥ ﮔﺮﺩﻥ ﮐﻠﻔﺖﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﭼﺮﮎﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﺩ; ( ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﯾﻢ : ﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﺎﻓﺮﺍﻥ ﻣﻬﻠﺖ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﮐﻔﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﯿﺎﻓﺰﺍﯾﻨﺪ) ﻭ ﺳﺮ ﺳﺎﻝ ( ﯾﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ، ﯾﺎ ﻫﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﻫﻢ ﻗﯿﺎﻣﺖ) ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺍﺯ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ.
وقتی کاری انجام نمی شه، حتما خیری توش هست.
وقتی مشکل پیش بیاد ، حتما حکمتی داره.
وقتی تو زندگیت ، زمین بخوری حتماً چیزی است که باید یاد بگیری.
وقتی بیمار میشی ، حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده.
وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودتو نشون بدی.
وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش میاد ، حتماً داری امتحان پس میدی.
وقتی همه ی درها به روت بسته میشه ، حتماً خدا می خواد پاداش بزرگی
بابت صبر و شکیبایی بهت بده.
وقتی سختی پشت سختی میاد ، حتماً وقتشه روحت متعالی بشه.
وقتی دلت تنگ میشه ، حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی
دوستان خدا خیلی بزرگه ، هیچوقت تو زندگی هاتون خدا رو فراموش نکنید ، فقط و فقط به خدا توکل کنید.
حاج آقا قرائتی