طپشهای دل زینب...
زینب عشق و جان عالمین است
ذکر طپشهای دل زینب حسین است
چون طینت او از ازل شد نینوایی
روحش حسینی است و قلبش کربلایی
سالروز وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت باد…
زینب عشق و جان عالمین است
ذکر طپشهای دل زینب حسین است
چون طینت او از ازل شد نینوایی
روحش حسینی است و قلبش کربلایی
سالروز وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت باد…
فضائل امیرالمومنین(ع) در کتب اهل سنت
این حدیث را پیامبر (صلی الله علیه و آله) در غزوه خیبر بیان فرمودند.
وقتی که قلعه خیبر در محاصره مسلمین قرار گرفت، برخی از اصحاب بزرگ به همراه سربازانی برای فتح خیبر پیشقدم شدند ولی در نهایت هیچکدام نتوانستند از دیوارهای بزرگ خیبر عبور و قلعه را فتح کنند.
وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این صحنه را مشاهده کردند فرمودند: لأُعْطِیَنَّ هَذِهِ الرَّایَةَ رَجُلاً یَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى یَدَیْهِ یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُه.
فردا پرچم را بهدست مردی خواهم داد که خداوند خیبر را بهدست او فتح خواهد کرد. او فردی است که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند.
فردای آن روز همه منتظر بودند تا ببینند پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرچم را بهدست چه کسی خواهد داد.
حضرت فرمودند: علی را بگویید بیاید. عرض کردند: یا رسول الله! علی (علیه السلام) مریض است، چشمهایش درد میکند، حضرت مقداری از آب دهان مبارک را به چشم علی (علیه السلام) مالیدند و حضرت شفا پیدا کرد. سپس پرچم را به او دادند، حضرت علی (علیه السلام) به سمت خیبر رفتند و درب خیبر را از جا کنده و قلعه را فتح کردند.
منبع:
- صحیح مسلم؛ دارالجیل؛ بیروت؛ بی تا؛ ج 7؛ ص 121
- صحیح بخاری؛ دارطوق النجاه؛ 1422ق؛ ج 5؛ ص 18
چگونگی ولادت امیرالمومنین(ع)
سعید بن جبیر از یزید بن قعنب نقل نموده که من با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از فرزندان عبدالعزّی در مقابل خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان فاطمه دختر اسد مادر امیرالمؤمنین که نه ماهه باردار بود و درد زایمان او را گرفته بود، ظاهر شد.
«فَقالَتْ رَبِّ اِنّی مُؤمِنَةٌ بِکَ وَبِما جاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَکُتُبٍ، وَاِنّی مُصَدّقَةٌ بِکَلامِ جَدّی اِبْراهِیْمَ الخَلیلِ، وَاِنّهُ بَنی الْبَیْتَ العَتیقَ فَبِحَقِّ الّذی بَنی هذَا الْبَیْتَ وَبِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذی فِی بَطْنی لمّا یَسَّرْتَ عَلَیَّ وِلادَتی؛(1) پس فاطمه گفت: پروردگارا! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند، ایمان دارم و سخن جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم؛ او که این خانه عتیق را بنا کرد. پس به حق آن کسی که این خانه را ساخت و به حق کودکی که در رحم دارم، ولادت این کودک را بر من آسان فرما!»
یزید بن قعنب می گوید: ما دیدیم که خانه خدا از پشت شکافته شد (محل مستجار) و فاطمه داخل خانه شد و ما دیگر او را ندیدیم و دیوار دوباره به حال اول برگشت، به ذهن ما رسید که قفل در خانه خدا را باز کنیم، ولی باز نشد، «فَعَلِمْنا اَنَّ ذلِکَ اَمْرٌ مِنَ اَمْرِ اللّه ِ عَزّوجَلّ؛(2) پس دانستیم که این مسئله کاری است از طرف خدای عزیز و جلیل».
چند روز این مادر و کودک در درون خانه خدا می مانند.
وقتی از خانه بیرون آمد، گفت: «اِنّی فُضِّلْتُ عَلی مَنْ تَقَدَّمَنی مِنَ النِّساءِ لاَِنَّ آسِیَةَ بِنْتَ مُزاحِمٍ عَبَدَتِ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ سِرّا فِی مَوْضِعٍ لایُحِبُّ اَنْ یَعْبُدَاللّه َ فِیهِ اِلاّ اضْطِرارا، وَاِنَّ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْران هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْیابِسَةَ بِیَدِها حَتّی اَکَلَتْ مِنْها رُطَبا جَنیّا، وَاِنّی دَخَلْتُ بَیْتَ اللّه ِ الْحَرامَ فَاَکَلْتُ مِنْ ثِمارِ اَلجَنَّةِ وَاَوْراقِها[ارزاقها]؛(3) به راستی من بر زنهای پیش از خود برتری یافتم؛ زیرا آسیة دختر مزاحم (همسر فرعون) خدا را پنهانی در جایی عبادت کرد که دوست نمی داشت در آن مکان (یعنی کاخ فرعون) خدا را عبادت کند، مگر در حال ناچاری و به راستی مریم دختر عمران درخت خشک خرما را با دستش تکان داد تا رطب تازه ای از از آن بخورد، ولی من داخل خانه خدا شدم و از میوه های بهشتی و روزیهای آن استفاده بردم.
منابع:
(1): - بحارالانوار؛ داراحیاء التراث العربی؛ ج 35؛ ص 8، حدیث 11
- خصائص امیرالمؤمنین؛ للشریف الرضی؛ ص 39
- الغدیر؛ علاّمه امینی؛ ج 6؛ ص 22
(2): بحارالانوار؛ ج 35؛ ص 8
(3): همان
تکاندن غبار فراموشی
رهبرانقلاب: اینکه شما از روی جسدِ علیالظّاهر پنهان شدهی یک شهیدغبارها و خاکها را برطرف میکنید و آن را میآورید سرِ دست میگیرید، معنایش این است که علیرغم کسانی که میخواهند مسألهی شهادت و شهید و فداکاری را زیر غبارها و خاکها پنهان کنند، شما نمیگذارید این کار انجام شود.1379/12/20